ferveney
وقتی که چترت خداست بگذار باران سرنوشت هر چه میخواد ببارد ...
نمی دانم . . . این روز ها که نگاهم می کنی . . . اخم می کنی ؟ یا . . .
هر چه باشد می دانم لبخند نمی زنی از بودنم . . .
نبض رگ گردنم را گم کرده ام انگار . . .
پنجره های دلم خاک گرفته است . . . آسمانت معلوم نیست از این جا . . .
پس ببخش اگر راه هایی که می روم راه تو نیستند . . .
کمک کن . . . بتکانم غبار این دل بی معرفت را . . .
مواظب دغدغه های دلم باش . . . خواهش می کنم . . .
ه م ی ن !
نظرات شما عزیزان:
hani
ساعت16:56---30 مرداد 1392
ثنا : تو رو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دستکارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست...... 20 روز دیگه منتظر معجزه باش ،منم نمیدونم این چیه ولی باید میفرستادم
پاسخ:یادش به خیر این نامه ها خوراک من و داداشم بود.....میرفتیم می نوشتیمش بعد شبا با چسب می چسبوندیم رو در همسایه ها...خیلی کیف می داد...........
پاسخ:یادش به خیر این نامه ها خوراک من و داداشم بود.....میرفتیم می نوشتیمش بعد شبا با چسب می چسبوندیم رو در همسایه ها...خیلی کیف می داد...........
نوشته شده در جمعه 30 / 5برچسب:, ساعت
4:28 PM توسط هانیه شریفی| يک نظر